فرهنگی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
سلام علی آل یس سلامی چو بوی خوش آشنایی به وبلاگ صبح امیدخوش آمديد
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



مفيد ترين مطلب را انتخاب كنيد.

داستان ايرادپيرزن و مناره مسجد
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392

 

روایت شده است در حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی بزرگ میساختند.

اما چند روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را انجام میدادند.

پیرزنی از آنجا رد میشد وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه!

کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف را شنید، سریع گفت:

چوب بیاورید! کارگر بیاورید! چوب را به مناره تکیه بدهید. فشار بدهید. فششششششااااررر...!!!

....

و مدام از پیرزن میپرسید: مادر، درست شد؟!!

مدتی طول کشید تا پیرزن گفت: بله! درست شد!!! تشکر کرد و دعایی کرد و رفت...

کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را از معمار با تجربه پرسیدند؟!

معمار گفت:

اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت میکرد و شایعه پا میگرفت، این مناره تا ابد کج میماند

و دیگر نمیتوانستیم اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم... این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم !

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

نتیجه ی اخلاقی:

اجازه ندهیم یک کلاغ چهل کلاغ و چهارصد کلاغ و بیشتر شود...........


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
گنج سخن
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392

 

 
امام علی (ع):
اندیشیدن به خوبی ها آدمی را به انجام دادن آن ها بر می انگیزد!

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
داستان پادشاه بيمار
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392

 

پادشاهی پس از اينكه بیمار شد گفت:
«نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند».
تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند
تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد،
اما هیچ  یک نتوانستند.
تنها یکی از مردان دانا گفت :
که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند..
اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید،
پیراهنش را بردارید
و تن شاه کنید،
شاه معالجه می شود.
شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.
آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند
ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند.
حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.
آن که ثروت داشت، بیمار بود.
آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد،
یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت.
یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.
خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
آخرهای یک شب،
پسر شاه از کنار کلبه ای محقر و فقیرانه رد می شد
که شنید یک نفر دارد چیزهایی می گوید.
« شکر خدا که کارم را تمام کرده ام.
سیر و پر غذا خورده ام
و می توانم دراز بکشم
و بخوابم!
چه چیز دیگری می توانم بخواهم؟»
پسر شاه خوشحال شد
و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند
و پیش شاه بیاورند
و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.
پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند،
اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!


:: موضوعات مرتبط: حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
يادي از گذشته ها /حكايتي دل نشين
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392

 

پیرمرد به زنش گفت:
 
بیا یادی از گذشته های دور کنیم
 
من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بگیم
 
......
 
پیرزن قبول کرد
 
فردا پیرمرد به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد
 
وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه
 
ازش پرسید چرا گریه میکنی؟
 
...پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:
 
بابام نذاشت بیام


:: موضوعات مرتبط: حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تلخي گوش و شوري آب چشم
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392

 


ابن ابى لیلى - كه یكى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است - حكایت نماید:

روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شدیم ، حضرت به من فرمود: این شخص كیست ؟

عرض كردم : مردى از اهالى كوفه به نام نعمان مى باشد، كه صاحب راءى و داراى نفوذ كلام است .

حضرت فرمود: آیا همان كسى است كه با راءى و نظریّه خود، چیزها را با یكدیگر قیاس مى كند؟

عرض كردم : بلى .

پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود:
اى نعمان ! آیا مى توانى سرت را با سایر اعضاء بدن خود قیاس نمائى ؟

نعمان پاسخ داد: خیر.

حضرت فرمود:
كار خوبى نمى كنى ، و سپس افزود:
آیا مى شناسى كلمه اى را كه اوّلش كفر و آخرش ایمان باشد؟

جواب گفت : خیر.

امام علیه السلام پرسید:
آیا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مایع چسبناك گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟

اظهار داشت : خیر.

ابن ابى لیلى مى گوید:
من به حضور آن حضرت عرضه داشتم :
فدایت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بیان فرما تا بهره مند گردیم .

بنابراین حضرت صادق علیه السلام در جواب فرمود:
همانا خداوند متعال چشم انسان را از پیه و چربى آفریده است ؛
و چنانچه آن مایع شور مزّه ، در آن نمى بود پیه ها زود فاسد مى شد.

و همچنین خاصیّت دیگر آن ، این است كه اگر چیزى در چشم برود به وسیله شورى آب آن نابود مى شود
و آسیبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد 
تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.

و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهمیدن مزّه اشیاء خواهد بود؛
و نیز به وسیله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سینه خارج مى گردد.

و امّا آن كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ایمان مى باشد:
جمله ((لا إ له إ لاّ اللّه )) است ، كه اوّل آن ((لا اله )) یعنى ؛ هیچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه )) است ،
یعنى ؛ مگر خداى یكتا و بى همتا






|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
هميشه
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392

 

همیشه حرفی رو بزن که بتونی بنویسی،
چیزی رو بنویس که بتونی امضاش کنی 
و چیزی رو امضاء کن که بتونی پاش بایستی.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عيدانه
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 28 دی 1392

 

 

ماه فرو ماند از جمال محمّد
سرو نباشد به اعتدال محمّد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمّد
عيدميلادپيامبروامام صادق مبارک باد

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اي به سراپرده ي دلها نهان
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 27 دی 1392

 

اي به سرا پرده ي دلها نهان
يوسف گمگشته ي يعقوب جان
 
اي زدمت صبح مسيحا بپا
نوح نبي  موسي و عيساي ما
 
ما همه شب در پيِ ماه توأييم
تشنه ي يك جرعه نگاه توأييم
 
تشنه لبيم وهمه مستان تو
سائل يك بوسه به دستان تو
 
آه كجائي كه تو را سر دهيم
 خاك بن پاي تو را سرنهيم
 
زين دو جهان و ببرش هرچه هست
خاك بن پاي تو مارا بس است
 
از كه بجوئيم نشان تورا
بارگه و كوي نهان تورا
 
گر به صبوري همه خو كرده ايم
در شط ياد تو وضو كرده ايم
 
خلق زهجران تو مجنون شده
آتش عشقت به دل افزون شده
 
هر دل اگر عشق تو دارد دل است
نازمش آن دل كه تو را منزل است
 
منزل معراج رهش كوي تست
بوي بهشت آيتي از بوي تست
 
آه كجائي كه ببويم تورا
از غم هجر تو بگويم تورا
 
آه كجائي كه بسويت شوم
مست ميِ ناب سبويت شوم
 
آنكه به ما جرعه اي جان داده است
عشق تورا همره آن داده است
 
گر دل ما لايق دلدار نيست
ديده ي ما لايق ديدار نيست
 
چون تن ما را نبوَد جز تو جان
يك مژه بر هم زن و جانم ستان

وبلاگ مثل باران باشيم 

 


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آب قندِ مشكلات !!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 27 دی 1392

 

 
آب قندِ مشكلات !!!!
 
تا فشارت مي‌افتد زود آب‌ قند مي‌خوري، زود هم اثر مي‌کند،
 اساساً خاصيت آب‌ قند همين است؛ يعني زود خودش را نشان مي‌دهد.
البته آب‌ قند تنها فشار خون را تنطيم مي‌کند
اما فشار مشکلات هم آب‌ قند خودش را دارد و آن چيزي جز قرآن نيست؛
پس هر گاه فشاري از سوي ديگران بر تو هجوم آورد آيه‌اي از آيات آن را بنوش.
مثلاً اگر کسي تو را تهديد کرد که حيثيت و آبروي چند ساله‌ات را به باد خواهد داد
 اين آيه را بخوان که مي‌گويد :
«هيچ برگي جز به اذن و اجازه حق فرو نمي‌افتد»
 و آن‌گاه با خود بگو :
چگونه ممکن است آبروي من به همين راحتي و بدون خواست خداوند پايمال شود،
 هرگز! مگر اين‌که او بخواهد و البته آن‌چه او بخواهد به خير و صلاح من است،
 پس چه باک.
 
در نيفتد هيچ برگي از درخت
 
بي‌قضا و حکم آن سلطان‌ِ بخت        (مولانا)

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دعاي زيباي يا دائم الفضل علي البريَّة
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 26 دی 1392

 

هر کس این دعا را در شب جمعه ۱۰ مرتبه بخواند در بهشت درجات عالی نصيبش میشود:

يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ

يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ

يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ

صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً

وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ

 

اى كسى‏كه جود و بخشش تو به آفريدگان هميشگى است!

اى آن‏كه دو دست سخاوت خود را براى عطا گشوده‏اى!

اى صاحب‏ عطاهاى گرانبها!

بر محمّد و خاندان او،نيكوخوترين مردمان درود فرست

،و ما را اى خداى بلندمرتبه‏ در چنين شبى بيامرز.

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
او خواهد آمد
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 26 دی 1392



zohor313yar_blogfa_4_.gifzohor313yar_blogfa_4_.gifzohor313yar_blogfa_4_.gifzohor313yar_blogfa_4_.gifzohor313yar_blogfa_4_.gif

 

zohor313yar_blogfa_39_.gif  



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خود را باخدا آشنا كنيم
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 26 دی 1392

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ارزش آدمها
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 26 دی 1392

 

آدمیان به لبخندی که بر لبها مینشانند...
و به احساسی خوبی که بر جا می نهند 
وبه دردی که از یکدیگر می کاهند 
.......می ارزند


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
حديث قدسي درمورد توبه.
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 24 دی 1392

 

 
 
توبه - ترک خود ارضایی


:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
حكايت توبه ** طلب باران درزمان حضرت موسي**
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 24 دی 1392

 

در زمان حضرت موسى على نبينا و آله و عليه السّلام در بنى اسرائيل از نيامدن باران
قحطى شد.
مردم خدمت حضرت موسى (ع ) جمع شدند كه يا موسى باران نيامده و قحطى زياد شده
بيا و براى ما دعا كن تا مردم از اين مشكلات درآيند.
حضرت موسى (ع ) به همه مردم دستور داد كه در صحرائى جمع شوند و نماز استسقاء خوانند
و دعا كنند كه خداوند متعال باران را برآنها نازل كند.
جمعيت زيادى كه زيادتر از هفتاد هزار نفر بودند در صحرا جمع شدند و هر چه دعا كردند
خبرى از باران نشد.
حضرت موسى (ع ) سر به آسمان كرد و فرمود :
خدايا من با هفتاد هزار نفر هر چه دعا مى كنيم چرا باران نمى آيد؟!
مگر قدرت و منزلت من پيش تو كهنه شده ؟!
خطاب رسيد :
اى موسى ،نه ، در ميان شما يك نفر است كه چهل سال مرا معصيت ميكرد
به او بگو از ميان اين جمعيت بيرون رود تا باران را بر شما نازل كنم .
فرمود: خدايا صداى من ضعيف است چگونه به هفتاد هزار نفر جمعيت مى رسد.
خطاب شد اى موسى تو بگو من صداى تو را به مردم ميرسانم حضرت موسى
به صداى بلند صدا زد :
اى كسيكه چهل سال است معصيت خدا را ميكنى برخيز از ميان ما بيرون رو،
 زيرا خدا بخاطر شومى تو باران رحمتش را از ما قطع كرده .
آن مرد عاصى برخواست نگاهى باطراف كرد ديد كسى بيرون نرفت ،
فهميد خودش است كه بايد بيرون رود. باخود گفت چه كنم اگر برخيزم از ميان مردم بروم ،
مردم مرا مى بينند و مى شناسند و رسوا مى شوم اگر نروم خدا باران را نازل نمى كند.
همانجا نشست و از روى حقيقت و صميم قلب از كارهاى زشت خود پيشمان شد و توبه كرد.
يكدفعه ابرها آمدند بهم متصل شدند و چنان بارانى آمد كه تمام سيراب شدند.
حضرت موسى (ع ) فرمود:
 الهى كسيكه از ميان ما بيرون نرفت چطور شد كه باران آمد ؟!
خطاب شد :
سقيتكم بالّذى منعتكم به ، به شماباران دادم بسبب آن كسيكه شما را منع كردم و گفتم از ميان شما بيرون برود.
حضرت موسى (ع ) فرمود:
 خدايا مى شود اين بنده معصيتكار را به من نشان دهى ؟!
خطاب شد :
اى موسى آن وقتيكه مرا معصيت ميكرد رسوايش نكردم حالا كه توبه كرده او را رسوا كنم ؟!
حاشا من نمامين را دشمن مى دارم خودم نمامى كنم !
من ستار العيوب هستم بركارهاى زشت مردم روپوشى مى كنم خود بيايم آبرويش را بريزم .
يارب توئى پناه دل بى پناه ما
خم گشته پشت و سينه زبار گناه ما
يارب بحق روح بزرگ روزگار
بنما ترحمى تو بحال تباه ما
ما عاجزيم و مضطر و مغموم ودلفكار
آه و فغان و ناله دل شده سپاه ما
يارب توئى كريم و رحيم و عفور و حىّ
باشد هميشه بر در لطفت نگاه ما
ما بنده ايم و بيكس و محزون و بيقرار
يارب توئى بحال و جهان پادشاه ما
محتاج و بى پناه و فقير و بلاكشيم
عاريّت است عزت و عفوان و جاه ما
صابر حجاب راه نجات تو غفلت است
افغان مزن كه هست خطرناك راه ما


:: موضوعات مرتبط: , حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
عشق گفتي كربلا آمد به ياد /حكايتي شنيدني
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 24 دی 1392

 

 

 

دخترک از میان جمعیتی که گریه کنان شاهد اجرای تعزیه اند رد میشود...
عروسک وقمقه اش را محکم زیر بغل میگیرد....
شِمر،را با هیبتی خشن،همانطور که دور امام حسین (علیه اسلام) می چرخد ونعره می زند،از گوشه چشم دخترک را می پاید...
او با قدم های کوچکش از پله های تعزیه بالا می رود.....
از مقابل شمر میگذر...
مقابل امام حسین(علیه السلام) می ایستد و به لب های سفید شده اش زل میزند...
قمقمه را که آب تویش قلپ قلپ صدا میدهد...مقابل او میگیرد.!
شمشیر از دست شمر می افتد...و رجز خوانی اش قطع میشود....
دخترک میگوید:"بخور،برا تو آوردم"و برمیگردد،روبه روی شمر که حالا دیگر بر زمین زانو زده می ایستد...
مردمک های دخترک زیر لایه ی براق اشک می لرزد...
توی چشم های شمر نگاه میکند و با بغض میگوید:"بـــابـــای بــــد!"
نگاه شمر از چانه ی لرزان دخترک میگذردو روی زمین می ماند....
او نمی بیند که دخترک چگونه با غیظ از پلهای سکو پایین میرود......!
"السلام علی ذبیح العطشان ...
.

.
.
.

دلتون شکست التماس دعا





،   



:: موضوعات مرتبط: حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مشق جريمه امشب
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 23 دی 1392

 

✓ مشـــق جریـــمہ ے اِمشــب 


ســیــصــد و ســیــزده بـار بنویــس ❣


✖✖


♥ آقایـــے ♥ ڪـہ یـــادش نبــــودم ...


در قُنـــوت ِ نمـــازش یـــادم ڪـَـرد ... 


✖✖


˙·٠• اَلّلـهُـــــمَّـ ؏ـجّــــل لِـوَلیِّــڪَـــ الـفَـــرَج •٠·˙



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عزیزترین بنده ها
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 23 دی 1392

 

 

به خدا گفت عزیز ترین بندگانت چه کسانی هستند؟ 

 

خداوند فرموند : آنان که میتوانند تلافی کنند اما...

 

به خاطر من می بخشند!!


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
همه هلاك مي شوند به جز....
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 23 دی 1392

 

آقای بهجت (رحمة الله علیه) :
روایت دارد که در آخر الزمان همه هلاک می شوند به جز کسانی که برای فرج دعا می کنند
گویا همین دعا برای فرج یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعا است .
همین مرتبه ای از فرج است .
مطلب دیگر این که اگر کسی دعا برای فرج بکند آن شخص معتقد به آخرین رکن ایمان است .


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خدایا! بر من لطفت را بباران.
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 22 دی 1392

 

خدایا! طعم عبادت خالصانه ات را بر من بچشان و بر من نور رحمتت را بیفشان
قلبی ده که جز یادت هیچ چیزخشنودش نکند.
سری ده که جز فکر تو در آن نباشد.
دستی ده که جز فرمان تو نبرد.
پایی ده که جز به راه تو نرود.
زبانی ده که جز کلام تو هیچ نگوید
چشمی ده که جز بزرگی ات هیچ نبیند
گوشی ده که جز سخن تو هیچ به جان نگوید.
خدایا! بر من لطفت را بباران.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آهاي بچه شيعه ها!!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 22 دی 1392

 

آهاي بچه شيعه ها

چه خبر از اجاره خونه

چه خبر از شهريه دانشگاه

چه خبر از كرايه تاكسي

چه خبر از قبض آب و برق و تلفن

چه خبر از همسايه بالايي

چه خبر از همسايه پاييني

چه خبر از دشمن

چه خبر از دوست

همه ي اينها رو ما از هم ديگه ميپرسيم اما شده يكبار بگيم

چه خبــــــــــر از مهــــــــــــــدي؟

مهدي خيـــــــــــــلي غريبه




:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
باران نباش!!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 21 دی 1392

باران نباش و

با التماس به شیشه نکوب               

نگاهت نمی کنند

ابر باش و

به التماس نگاهشان ببار.

نه ... نه

ابر هم نباش                                                  

ابر را باد به سخره می گیرد

 آسمان باش و

باد و ابر و باران را

زیر بالین خویش

به مهر و عشق و نور

مزین کن...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اهل بیت کشتی نجاتند
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 20 دی 1392


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اللهم عجل لوليّك الفرج يك دنيا حرف دارد!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 19 دی 1392

 

اللهم عجل لوليّك الفرج

 

اللهم عجل لوليّك الفرج  يك دنيا حرف دارد !
نه بهتر است بگويم يك دنيا درد دارد !!
و يك قرن پيام !!
 اللهم عجل لوليّك الفرج يعني : خدايا ببخش اگر پيامبرت غريبانه تشييع شد !
اگر عده اي از هجرت خورشيد درتاريك خانه نفس پاي كوبي كردند و دوستي **آل الله **را 
رها كردند و  ** حب الدنيا  **را همان  **راس كل خطيئه ** را دودستي چسبيدند!!
 
يعني قول مي دهيم حب الدنيا را به جاي حب خاندان پيامبرمهرباني برنگزينيم!!
 
اللهم عجل لوليّك الفرج  يعني :ببخش اگر بانوي خوبي ها آنقدر غريب وتنها بود كه براي اشك بر پدر در دوردست ها !براي خود ** بيت الأحزان ** به پا نمودند و با پهلويي شكسته و دلي منكسر وچادري خاكي به سوگ ** مهرباني** نشستند!!
 
يعني اين نداي بانو را هميشه چراغ راه خود قرار دهيم  كه:
** امام چون كعبه است مابايد دور كعبه بگرديم**
 
اللهم عجل لوليّك الفرج يعني :ببخش خدايا اگر خود مسلمانان (مسلمان نماها،آنان كه جلوتر از خط ولايت گام برداشتند ،آنان كه جاهلانه داغ عبادت را برپيشاني هاي خود گذارده بودند) سبب مظلوميت**مولا علي **شدند، آنان كه چون مجسمه اي بي روح خداي خويش را
مي پرستيدند و لي روح عبادت **اميرمؤمنان ** را طناب به گردن انداخته وبراي بيعت با هواپرستان به سمت مسجد همان مكاني كه با ** علي ** انس ديرينه داشت كشاندند!!
 
يعني: قرار ما اين باشد كه : قران صامت و قران ناطق را با هم پيوند ديرينه دهيم تا به 
سياه چال گمراهي سقوط نكنيم ! 
 
اللهم عجل لوليّك الفرج يعني: شرمنده و شرمساريم كه با همه توصيه هاي  **نبي گرامي**
بردوستي با ** ميوه دل بانو فاطمه** سجاده از زير پاي ** امام مجتبي** مي كشيدند و بعد 
از شهادت  كينه توزانه تيربارانش نمودند!!
 
يعني: ما مي دانيم كه حب  ** حسن ** عين حب به **رسول الله** است.
 
اللهم عجل لوليّك الفرج يعني: ببخش كه نامه ها براي ** حسينت ** نوشتند! دعوتش نمودند!
قولها دادند! بيعت ها بستند ! اما دلهاشان  پيِ شكم هاي انباشته از حرام بود ومغزهايشان 
درانديشه ي سوداي دنيا!! ودرآخرآنچه نبايد بشود، شد!! 
قساوت درنهايت خود چهره نشان داد : سر خورشيد بر بالاي نيزه !!
حتي قران خواندن اين راس مبارك اندكي از قساوت آنان نكاست و دل آنان را اندكي متمايل
نساخت !! دلهاي مملو از حقد وكينه وحسادت و دنيا خواهي و.... 
 
يعني:خدا كند ما كوفي منش و كوفي صفت نباشيم!!
يعني :لحظه اي از تكرار شعار غمبار** امان از دل زينب** غافل نباشيم !
يعني :خدا كند كفه ايمانمان آنقدر سنگين باشد كه طوفان بلا هم در آن تاثير نگذارد!!
 
اللهم عجل لوليّك الفرج يعني:** يامولا يا صاحب الزمان **شرمنده ايم كه به خاطر ما ساليان سال بيابان گردي و آواره گي و غيبت وغربت را تحمل مي كني!!
يعني :ببخش اين همه آدم .......  اما تو تنها وغريبي!!!
يعني :ميخواهم با كمك خودت باتو وخوبي ها آشتي كنم و از ديو پليد گناهان به دامان امن تو
پناه جويم! 
يعني:مي خواهم سرباز تو باشم تو راهنمايم باش !! مرا درمقابل سپاه قدرتمند نفس تجهيز كن! كمكم كن برصراط مستقيم كه همان راه توست نلغزم ! مددي تا ابد وفادارت باشم ! كمكم 
كن اگرلايق نوكري ات نيستم لياقتم ده كه خاك نشين كويت باشم و خاك راه عبورت!
 
حال كه فهميدم دراين دعا ، دراين آرزوي بشريت ، يك دنيا درد و خون دل نهفته است عاشقانه 
نجوا مي كنم :
         اللهم عجل لوليّك الفرج
 
نويسنده: تاج بخشيان


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دلتنگ كه مي شوم
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 18 دی 1392

 

دلــتنگ که میشـــوم،
چـادرم میشود برایم مصداق ِ حَــــرَم !
آخر بــوی کــربلا میدهد، بوی همه خوبی ها !
عطــر مــادرم زهـرا(س) را میدهد
گاهی که نفس کشیدن برایــــم سخت میشود
میــروم در هــوای چــادرم نـــفس تـازه میکنـم...

 

افسران - عطــر مــادرم زهـرا(س) را میدهد



:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
هرشب ساعت ١٠ شب!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 18 دی 1392

 

عاشقان  باید بخواهیم تا بشه ...

باید بخواهیم که امام زمانمون بیاد ...

باید بخواهیم و عمل کنیم...

هیچ راه نجاتی جز ظهور نیست.



1186161_428596850593748_2118137605_n.jpg


اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْـخَـفـآءُ وَ انْـکَـشَـفَ الْـغِـطآءُ
.
وَ انْـقَـطَـعَ الـرَّجـآءُ وَ ضـاقَـتِ الاَْرْضُ وَ مُـنِـعَـتِ السَّـمـآءُ
.
وَ اَنْتَ الْـمُـسْـتَـعـانُ وَ اِلَیْکَ الْـمُـشْـتَـکـى وَ عَـلَـیْـکَ الْـمُـعَـوَّلُ
.
فِـى الـشِّــدَّةِ وَ الـرَّخــآءِ اَلـلّـهُمَّ صَـلِّ عَـلى مُـحَـمَّـد وَ الِ مُـحَـمَّـد
.
اُولِــى الاَْمْرِ الَّــذینَ فَـرَضْـتَ عَـلَـیْـنا طـاعَـتَـهُـمْ وَ عَـرَّفْـتَـنـا بِـذلِکَ
.
مَـنْـزِلَـتَـهُـمْ فَـفَـرِّجْ عَـنّـا بِـحَــقِّــهِــمْ فَــرَجـاً عـاجِــلا قَــریـبـاً کَـلَـمْـحِ الْـبَـصَرِ
.
اَوْ هُـوَ اَقْـرَبُ یا مُـحَـمَّـدُ یـا عَـلِىُّ یـا عَـلِـىُّ یـا مُـحَـمَّـدُ اِکْـفِـیـانـى
.
فَـاِنَّـکُـما کـافِـیانِ وَ انْـصُـرانـى فَـاِنَّــکُما نـاصِـرانِ یــا مَــوْلانـا یـا صاحِب الزَّمانِ
.
الْـغَـوْثَ الْـغَــوْثَ الْـغَــوْثَ اَدْرِکْـنـى اَدْرِکْـنـى اَدْرِکْـنـى
.
الـسّــاعَـةَ الـسّــاعَــةَ الـسّــاعَــةَ الْـعَـجَـلَ الْـعَـجَـلَ الْـعَـجَـلَ
.
یـا اَرْحَــمَ الــرّاحِـمـیـنَ بِــحَـقِّ مُـحَـمَّـد وَ الِـهِ الـطّـــاهِـــریـنَ

64446_358814544238646_150833992_n.jpg

عزیزان یادمان باشد که 

امام زمان (عج) آوردنی است نه آمدنی
وبلاگ فقط خدا تنهاست
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آي آدم‌ها! بياييد اهل دل شويد.
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 18 دی 1392

 

روز عاشورا سيدالشهداء (ع) به خداوند چه فرمود؟
 
فرمود: خدايا! ما از تو ممنونيم که: جعلت لنا افئده، تو به ما دل دادي و ما را اهل دل کردي.
 
سيدالشهداء (ع) و ياران نازنينش اهل دل بودند، و درس بزرگ عاشورا يکي همين است که:
 
آي آدم‌ها! بياييد اهل دل شويد.
آي آدم‌ها! اگر آرامش و آسايش مي‌خواهيد، بايد دل‌هاي خود را آباد کنيد

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
وقت خشم خود را تماشا كن
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 16 دی 1392

 

وقت خشم
 
آيا هيچ مي‌داني درون اين پشتي‌هايي که يله داده‌اي به آن‌ها چيست؟
 پر از مقوا و روزنامه‌هاي باطله يا شانه‌هاي تخم‌مرغ. باور نمي‌کني بازکن و ببين!
البته اين را هم اضافه کنم که آن‌چه به پشتي‌ها نما داده و شکل بخشيده همين چيزهاي زائد، ضايع و بي‌ارزش است.
خشم و غضب نيز از همين قماش است .
يعني درست مثل روزنامه‌هاي باطله است که اگر آن را بيرون بريزيم بي‌ارزش مي‌شويم و اصلاً از شکل مي‌افتيم.
اگر قبول نداري يک روز که عصباني شدي برابر آيينه بايست و خود را تماشا کن،
 اما اگر اين خشم و غضب را فروخورده و فرو ببريم، ارزش و شکل يافته و قابل اعتماد ديگران مي‌شويم.
 
اساساً در چنين صورتي است که مدال مردمي و مردانگي به سينه‌ها خواهد نشست.
 
وقت خشم و وقت شهوت مرد کو؟   (مولانا)
 
دكتررنجبر

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اومنتظرآمدن ماست
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 15 دی 1392

 

ما غایبیم، او منتظر آمدن ماست . . .

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری چهارم www.pichak.net كليك كنيد


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چادر فقط حجاب نيست يادگار تو ست
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 15 دی 1392

 

گاهی چادرم خاکی می شود...!

چادر مشکی ام از در و دیوار شهر خاکی می شود...!

از نگاه های طعنه آمیز خاکی می شود...!

از حرف های سیاه خاکی می شود...!

وگاهی چادرم را خودم خاکی می کنم...!

چادرم را می شویم تا غبار شهر را از رویش پاک کنم...!

تا سنگینی نگاه ها را پاک کنم ...!

باهمه ی این حرفها،چادرخاکی ام راباتمام وجودم،دوست دارم...

وآن رابا افتخار،به سرمیکنم،بیادچادرخاکی مادرم زهرا(س)دربین کوچه های غریب مدینه...

یافاطمه(س)

 

شکرخداکه سایه ی توبرسرمن است

                                    چادرفقط حجاب نیست!یادگارتوست...



:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اللهم عجل لوليّك الفرج
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 15 دی 1392

 

اللهم عجل لولیک الفرجاللهم عجل لولیک الفرج



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
باران !!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 14 دی 1392

 

 

گل

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ربيع الاول
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 12 دی 1392

 

 

پیراهن سياه ز تن دور مي کنيم
آن را ذخيره کفن و گور مي کنيم
اجر دو ماه گريه ي بر غربت حسين
تقديم مادرش زِ رَه دور مي کنيم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
يا امام رضا گوشه چشمي
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 12 دی 1392

 

picture (26).JPG

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند.

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
میگویند جمعه می آید ...
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 12 دی 1392

 

میگویند جمعه می آید ...

آری ، روزی که بازار تعلقات دنیا را تعطیل کنیم!

 

او خواهد آمد .

 

 



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
درد دارد
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 10 دی 1392

 

درد دارد

زنــــــدگــــی در عصـــری کـــــــه شعار مردمانش

"ما اهـــــــــل کوفــــه نیستیم" باشد امــــا 

طلحه و زبیرها

در وسط میدان عربده کشی کنند و

علی همچنان تنها بماند

 

 

منبع :وبلاگ يا صاحب الزمان ع


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
كاش
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 10 دی 1392

 

nvgtgta30jekhk5wqyg.jpg

 

خدا هماني است كه ما مي خواهيم

 

كاش....

 

ما هم هماني باشيم كه خدا ميخواهد.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نصايح زيبا
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 10 دی 1392

 

سعی کن در زندگی انقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران 
گرفتن خودت از آن ها باشد.
 
بر آن چه گذشت،
آن چه شکست،
آن چه نشد.....
حسرت نخور زندگی اگر آسان بود
با گریه آغاز نمی شد....!
 
توی مارپله زندگی مهره نباش که هرچی گفتن بگی باشه....!
تاس باش که هرچی گفتی بگن باشه

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
برترين هاي پيش دانشگاهي گلهاي نيك بخت
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 10 دی 1392

 

****برترين هاي دانش آموزان پيش دانشگاهي ****
 
هانيه سادات رضوي ٢٠
زهرا غميلويي٢٠
فرشته اكبري ٢٠
زهرا حيدريان ٢٠
فاطمه حيدريان ٢٠
طيبه هزاره ٢٠
فريحه يوسفي ٢٠
فائزه سادات حسيني ١٩/٥
زهرا رشتبر ١٩/٥
فاطمه رضايي عشاق ١٩/٥
هنگامه عبادي ١٩/٥
حديثه طاهري ١٩/٥
شيوا سرلك ١٩/٥
فاطمه آزادي نيا ١٩/٢٥
مائده ناصري ١٩/٢٥
مريم آقا خاني ١٩
زهرا سادات صالحيان ١٩
مريم خاوري ١٩ 
پريساگلستاني ١٩
 
هميشه موفق باشيد /تاج بخشيان 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بيست هاي گلهاي شهيد نيك بخت
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 10 دی 1392

 

بيست هاي گلهاي دبيرستان نيك بخت
احسنت احسنت 
 
پايه اول دبيرستان
 
زهرا إقبال ٢٠
زهراجعفري٢٠
هانيه دچاني ٢٠
معصومه ذوالفقاري ٢٠
زهرا عالي ٢٠
زهرا مشفق ٢٠
صدف نوري ٢٠
پروانه اكبري ٢٠
هانيه بينقي ٢٠
فاطمه سادات حسيني ٢٠
مهناز رسته ٢٠
زينب زارعي ٢٠
زينب عطايي فرد٢٠
زهرا غلامي ٢٠
زهرا كاظم پور ٢٠
سحر گل محمدي ٢٠
زهرا معصومي٢٠
راضيه سادات موسوي ٢٠
محدثه سادات موسوي ٢٠
مرضيه سادات موسوي ٢٠
 
پايه دوم علوم انساني
 
فاطمه اسفندياري ٢٠
مريم رسته ٢٠
 
پايه سوم علوم انساني 
 
مدينه بيات ٢٠
 
موفق باشيد /تاج بخشيان

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دردودل کبوتربقیع با کبوتر امام رضا
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 9 دی 1392

 

آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا
تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا

 

من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم
سرم و بجای گنبد روی خاکها می ذارم

 

خونه قشنگ تو کجا و این خونه کجا
گنبد طلا کجا قبرهای ویرونه کجا

 

اون جا هر کی میپره طائر افلاکی میشه
این جا هر کی می پره بال و پرش خاکی میشه

 

اونجا خادما با زائر آقا مهربونن
اینجا زائرا رو از کنار قبرها می رونن

 

تو که هر شب می سوزه چلچراغا دور و برت
به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت

 

کی میگه که تو غریبی غریب عاشق نداره
روز و شب این همه مجنون رو خاکت سر می ذاره

 

غریب اونه تو بقیع شمع و چراغی نداره
نه ضریح و نه حرم حتی رواقی نداره....

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دارد زمان آمدنت دير ميشود
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 9 دی 1392

 

دارد زمان آمدنت دير مي شود ...
دارد جوان سينه زنت پير مي شود ...

تقصير گريه هاي غريبانه شماست ...
دنيا غروب جمعه چه دلگير مي شود...

 

 

منبع وبلاگ ياصاحب الزمان ع



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موقع نماز كه ميشه.....
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 9 دی 1392

 

 





|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
لبخند باراني
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 8 دی 1392

 

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و برمی‌گشت، با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان ابری بود، دختر بچه طبق معمول همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد. بعدازظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت طوفان و رعد و برق شدیدی گرفت.
 
مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیلش به دنبال دخترش برود، با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شد و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد، اواسط راه ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده می‌شد، او می‌ایستاد، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می‌زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد.
 
زمانی که مادر اتومبیل خود را کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چرا همین‌طور بین راه می‌ایستی؟
دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ به نظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می‌گیرد!
 يادمان باشد هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگی، خدا کنارمان است؛ پس لبخند را فراموش نکنیم!
 
 


:: موضوعات مرتبط: حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مرزی ترين نقطه وجود
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 7 دی 1392

 

السلام علیک ایها الامام الرئوف علی ابن موسی الرضا علیه السلام
 
و سلام نام خداست...

دستت را می گذاری روی مرزی ترین نقطه وجودت یک حس گمشده آهسته شروع می کند

به جوانه زدن...

سلام می کنی چشمت مست تماشای گنبد طلا می شود...

بو می کشی تا ریه هایت پر شود از عطر حضور نگاه مهربان امام رضا

و احساس تازگی اندیشه های خسته ات را فرا می گیرد...

زیر لب زمزمه می کنی یا ضامن آهو یا غریب الغربا حواست به من هست؟

دلت را جا گذاشتی در حرم و گره اش زدی به ضریح امام رضا...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

 

 کاش این  حقیقت  را همه    می  فهمیدند ....
 
 
 
بزرگترین هدیه ایی که می توان به کسی داد ؛ زمان است !
 
 
 
 هنگامی که برای یک نفر وقت  می گذاری ، قسمتی از زندگیت را به او می دهی که دیگر باز
 
پس نمی گیری !
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خير خواهي خدا
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 6 دی 1392

 

  پيامبر صلى الله عليه و آله :

مَن اَرادَ اللّه  بِهِ خَيرا رَزَقَهُ اللّه  خَليلاً صالحِا؛

 
هر كس كه خداوند براى او خير بخواهد، دوستى شايسته نصيب وى خواهد نمود.
نهج الفصاحه، ح 3064
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
قطعه اي از سعدي شيرازي
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 6 دی 1392

 

            گِلي خوشبوي در حمام روزي               رسيدازدست محبوبي به دستم

             بدوگفتم كه مشكي يا عبيري                كه از  بوي  دلاويز تو  مستم

            بگفتا  من  گِلي ناچيز بودم                   و ليكن مدتي با  گُل  نشستم

          كمال هم نشين درمن اثركرد            وگرنه من همان خاكم كه هستم

                                                  سعدی شیرازی

قطعه ی فوق از شیخ اجل سعدی بزرگوار ، تاثیر همنشینی با انسان های بزرگ را همچون در کنار گُل بودن گٍل به تصویر می کشد ،

به این گونه که گٍل سرشوی چون مدتی در کنار گُل بوده است این قدر خوشبو شده است که بوی آن در حمام به مشام می رسد

.به این گونه انسان را نیز می توان از همنشین های او شناخت و این که انسان هزاران مرتبه از گِل بالاتر است ،

پس زمانی که با انسانی بزرگ نشست و برخاست می کنیم باید تاثیرات رفتاری و دانایی او در ما مشاهده گردد،

که اگر این طور نباشد انسان هزاران مرتبه از گٍل پست تر و پایین تر است.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پيله.........
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 6 دی 1392

 

بگذار به چادرت پیله کنند، مدام.........

به پروانه شدنت می ارزد...

 


:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دعاي بانو
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 6 دی 1392

 


 

اینکه زن باشی و از آبشار زیبای موهایت لذت ببری،

ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی طوری که حتی تاری از آن معلوم نباشد؛

اینکه زن باشی و اندام مناسبی داشته باشی،

ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی؛

اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی،

ولی نزنی و صدایت را نازک نکنی؛

 

همه اینها ارزش یک لحظه نگاه رضایت بخش بانــو را دارد که برایت دست دعا بلند کند...

 


:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صبح امید و آدرس tagbakhshiyan1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 1221
:: کل نظرات : 3317

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 23

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1735
:: باردید دیروز : 20
:: بازدید هفته : 1780
:: بازدید ماه : 3320
:: بازدید سال : 116351
:: بازدید کلی : 418057

RSS

Powered By
loxblog.Com