خدایا من همان هستم که می دانی !!
گنه کار و به خود مشغول
میان غفلت و دنیا .... میان این لجن زار تنم مدفون !!
خجالت می کشم ازتو ..............منم آن بنده ی خاطی ...
خدایا شرم دارم ،شرم.............. خدایا غرق تقصـــــیرم ...
چرا بردم تورا از خاطر و یادم
چرا کردم فراموشت ...؟؟؟
تورا ای خالق زیبا ... تورا ای مهربان یارم
ولی می دانم این را من
به یادم بوده ای هـــردم
میان اوج تنهایی ............... پناهم بوده ای هردم
چقدر سخت است خدای من......سخن از عشق پیوستن
چرا؟ پیمــان عشقت را ..... هـــــزاران بار بشکستم؟
خجالت می کشم از تو
پشیمانم خدای من
خدایا شرم دارم ..شرم
خدایا غرق عصیانم
نفهمیدم چه ها کردم.. در آن ایّام تنهایی
که بی تو بودنم پوچیست ... گمان بودنم هیچست
ولی امروز با دست تهی دستی
روان گشتم به سوی تو
به سوی عشق کوی تو
به امیّدی که دل بندم
و یکــــــبار دگــر بنــدم
وفا و عشق و پیمانت
و می دانم پذیرایی...................................خدای مهربان من
خدایا دستهایم را........... به سویت کرده ام بالا
به درگاهت
و من می خواهم از تو............ که یکبار دگر بخشی گناهم را
خدایا فرصتی بر من عطا فرما
که جبرانی کنم ایّام غافل بودن خود را
و برگردم به سوی تو .... به سوی لطف و ایمانت
و می خواهم من این احساس
چه احساسی ؟
یه احساسی که باشد در درون آن
تمام اوج افکارم .. حضور تو
و می خواهم اَزَت یاری .... مرا در راه دین داری
که راه راست بردارم... بسویت گام بر دارم
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0